کمی از دلواپسی هایم بگویم
کمی از چشم های باران خورده ات تبرک بگیرم
کمی از بیقراری هایم را به تو بدهم و از صبوری هایت قرض بگیرم
کمی از تمنای دستانم که بی تاب دستان توست بکاهم
کمی از عطر بید مجنونم که در نفس تو حبس است بدزدم برای لحظه های تنهایی
کمی از گرمای شنهای ساحل و خنکای جنگل بخواهم از نگاهت
می خواهم از کنار تمام دلمشغولی ها بگذرم و ارام گیرم کنار تو
این بار به جای دستان تو
دستان خالق تو را می بوسم
اگر تو بگویی بیا
امروز آسمان مهمان پرنده ای عاشق خواهد بود
پرواز را یاد گرفتم در سکوت .
سارا
شعر...برچسب : نویسنده : mah-o-mahia بازدید : 190