رازعشق و نیازِ وصال

ساخت وبلاگ
 

از این جا که من تنها نشستم

تا لابلای دست های تو

مسیر کوتاهی ست

می خواهم همه مسیر را پرواز کنم

دستهای مهربون تو حرارت آتش دارد و

زخم سکوت

می دانم که از میان دستان تو تا آسمان فاصله ای نیست

نزدیک تر بیا

برای لحظه ای

می خواهم حرارت نگاهت را در چشمانم ذخیره کنم

آنقدر تنها و چشم براه می مانم

تا روزی برای همیشه

خیره

در چشمان تو بخواب روم

دوست ندارم هیچ رویای دیگری داشته باشم

ساحل و شب و دریا و دستان تو .....

الان می روم

گوشه ای دنج برای رویاهای تو پیدا می کنم

و

دو زانو روبروی تمام دلتنگی هایم می نشینم

سر به زیر می اندازم

تا راز سر به مهر صبر و سکوت را دوباره مرور کنم با خدای خویش

 

ماه

 

شعر...
ما را در سایت شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mah-o-mahia بازدید : 177 تاريخ : چهارشنبه 31 شهريور 1395 ساعت: 19:44